و به روز سوم ناقه از فراز کوه فرود آمد و به عصای صالح و اذن خدایش صاعقه تابید به آسمان و چنگ زد به زمین و هر آنچه بشر رسته بود بدان وادیِ حجر آیه شد به دلِ مصحف که یا ایها الذین، بخوانید که چه بر سر خلایق آمد از سرپیچی فرمان رسول؛ و حکمت بود یا تِ سترگ آسمان، باری؛‌ مرقوم هیچ صحیفه‌ای نشد که سرنوشت سیاه قوم ثمود را نه عاقِ رسول، که صیحه‌ی ناقه‌ای رقم زد که مادر از دست داده بود. 


[قاب: لارنس عربی | دیوید لین]

[چارپاره‌ای برای بی‌بی - یا باززیست مغشوشانه‌ی خاطره‌ای بر آتش]

[هر چی بود زیر سر چشم تو بود...]*

[حالا هی من بگویم مادر...]

آمد ,زد ,مادر ,قوم ,سیاه ,رسول، ,و به ,نشد که سرنوشت ,صحیفه‌ای نشد ,مرقوم هیچ ,که سرنوشت سیاه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

املاک منطقه 22 流光飛逝 ماینر و ارز های دیجیتال وبلاگ شعر عارف کافه18 DARD & DEL KADE اوور کوین /بیش از سکه در جستجوی کوچ tolidberenj پوشاک مارکت